راه جوی، راه جوینده، جویندۀ راه، پژوهندۀ راه، جویای راه، متجسس و متفحص راه، جویندۀراه حقیقت، پژوهندۀ راه و طریقت درست: جهاندیدگان پیش او آمدند شکسته دل و راهجو آمدند، فردوسی، و رجوع به راه جوی شود
راه جوی، راه جوینده، جویندۀ راه، پژوهندۀ راه، جویای راه، متجسس و متفحص راه، جویندۀراه حقیقت، پژوهندۀ راه و طریقت درست: جهاندیدگان پیش او آمدند شکسته دل و راهجو آمدند، فردوسی، و رجوع به راه جوی شود
جویندۀ شاه، که شاه جوید، خواستارو طلبکار شاه، خواهنده و پژوهندۀ شاه: همه سندلی پیش اوی آمدند پر از خون دل و شاهجوی آمدند، فردوسی، ، که شاه او را بجوید، و رجوع به شاه جوی شود
جویندۀ شاه، که شاه جوید، خواستارو طلبکار شاه، خواهنده و پژوهندۀ شاه: همه سندلی پیش اوی آمدند پر از خون دل و شاهجوی آمدند، فردوسی، ، که شاه او را بجوید، و رجوع به شاه جوی شود